فسقلی عشق مامان و بابا

روزهای مریم بدون آرتین

دوستای گلم سلام بعد از رفتن آرتین عزیزم هر روز کارم گریه و زاری بود تا 10 روز بعد از رفتنش خبردادن که پدر هدیه گلم ( زنداداش عزیزم ) بر اثر ایست قلبی از دنیا رفته ( جمعه 17 شهریور ساعت 8 شب ) ، شوک سنگینی بود مرد نازنینی که هر چی از خوبیش بگم کم گفتم کسی که هر چند سه سال بیشتر نمیشناسمش ولی خیلی رفتنش رو دلم سنگینی کرد . علی عزیزم با تمام وجود گریه میکرد و میگفت واقعا خدا گلچینه ، سریع رفت فرودگاه و برای فردا صبح بلیط هواپیما گرفت و رفتیم ماهشهر . برام سخت بود بخوام با هدیه روبرو شم ولی وقتی رسیدم و زنداداشم رو تو اون حال دیدم ،مامانش که بیهوش بود و ..... خیلی سخت و دردناک بود طوری که غم خودم رو فراموش کردم . و از اینکه حسابی گریه کردم و خ...
17 مهر 1391
1